۱۳۹۴ فروردین ۲۵, سه‌شنبه

به خودت جرئت تغییر بده




به خودت ای دل من جرئت تغییر بده
قدرت پر زدن از هر غل و زنجیر بده
تن و جان را بتکان یکسره از گرد و غبار
جرعه ای بر لب خود از می شبگیر بده
ترک ساحل کن و پا پهنه توفان بگذار
شعله ور سینه سپر بر تبر و تیر بده 
راه آزادی انسان به خطر گشته عجین
به رهش تن به دو صد تهمت و تکفیر بده
به جهان با همه بود و نبود عشق بورز
قلبها را به محبت همه تاثیر بده
چشمه عاطفه ها وه چه گل آلود شده است
هُرم دریا نفست را که تو تطهیر بده
در بهاران دلت بشکف و زیبایی را
در رگ و روح جهان فرصت تکثیر بده
زندگی چیست ؟ مگر جرئت اندیشیدن
گردنت خنده کنان تیغه شمشیر بده
بشکن قفل در ظلمت و تاریکی را
به  دلت نور سحر در شب دلگیر بده
به ره سرخ حقیقت سر افتاده برقص
مست و مستانه خودت را جگر شیر بده
سرنوشتت به جهان در کف پر قدرت توست
چرخش تازه به ارابه تقدیر بده

مهدی یعقوبی


هیچ نظری موجود نیست: